.:: دست نوشته های یک دانشجو ::.

رمزگشایی از ۴۱ بار تاکید رهبری بر کلمه دشمن در سخنرانی ۴۶ دقیقه ای

 ۱. رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی خود در جمع نیروی هوایی ارتش  که ۴۶ دقیقه طول کشید، مجموعا ۴۱ بار از کلمه «دشمن» استفاده کردند و در جایی از صحبت شان فرمودند:
 
«هیچ انسانی را، هیچ مجموعه‌ای را مردم ستایش نمیکنند وقتی‌که از وجود دشمن غفلت کند؛ تعریف نمیکنند که دل اینها با همه خوش است. خب بله، او لبخند میزند، شما هم لبخند میزنی امّا مواظب باش که پشت این لبخند چیست! دشمنی‌ها را نباید فراموش کرد، دشمنها را نبایستی از یاد برد.
 
یک جبهه‌ی دشمن در مقابل ما وجود دارد. ما امروز در مسئله‌ی امنیّت مان، در مسئله‌ی اقتصادمان، در معیشتمان، در فرهنگمان، در مسئله‌ی جوانها، در مسئله‌ی آسیب‌های اجتماعی باید توجّه کنیم که نقش این دشمن چیست و در همه‌ی مسائل براساس این سیاست‌گذاری کنیم، براساس این قانون‌گذاری کنیم، براساس این اقدام کنیم، براساس این حرف بزنیم. غفلت از دشمن افتخار ندارد؛ بدانیم دشمن هست.بعضی‌ها اعتراض میکنند که آقا، شما چرا دائماً میگویید دشمن دشمن؛ خب اگر نگوییم، یادمان میرود که دشمن داریم و آن‌وقت دشمن در غفلت ما می‌آید هر کار دلش خواست میکند.»
 
 
۲. آقای ظریف در دو قسمت از  کتاب خاطرات خود تحت عنوان «آقای سفیر»، نگاه خود نسبت به مفهوم دشمن را صادقانه توضیح می دهد و میگوید:
 
 * «من تلاش میکنم هیچگاه از واژه دشمن استفاده نکنم.» صفحه ۸۸
 
* «ما اختلافات اساسی با امریکا دﺍﺭﯾﻢ، ﻫﻤﺎﻥ‌ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﺧﺘﻼ‌ﻓﺎﺕ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﻤﻨﯽ نیست.»  صفحه ۳۵۸
 
 
۳. ریشه اصلی اختلافات همینجاست! کسی در دلسوز بودن و زحمات آقای ظریف تردیدی ندارد اما او اساسا دشمنی های دشمن را نمی بیند و درک نمی کند چه برسد به اینکه بخواهد در برابر آن مقاومت کند.
 
اختلاف بسیار مبنایی است و ریشه در مبانی فکری و معرفتی طرفین دارد. این دعوا، دعوای آرمانگرایان و واقع گرایان هم نیست بلکه  دعوای «آرمانگرایان واقع بین» با «لیبرال های تخیل گرا» است که بدیهیات عرصه واقعیت را نیز نمی بینند و اسم  سی و هفت سال تحریم، کودتا، ترور، براندازی و ... را دشمنی نمیگذارند.

برچسب‌ها: ظریف, لیبرال
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ساعت ۴:۱۹ ب.ظ  توسط امیرحسین ثابتی  | 

شوخی ظریف درباره عدم دخالت در انتخابات!

آقای ظریف اعلام کرده که نه خودش و نه وزارت خارجه در انتخابات دخالتی نخواهند داشت: «بنده و وزارت امور خارجه به عنوان دستگاه حاکمیتی فراجناحی که مسئول پیگیری اهداف ملی در صحنه بین المللی است، طبق مقررات و اساسنامه خود به هیچ وجه در مسائل داخلی دخالت نکرده و مجاز به همراهی یا مخالفت با افراد و احزاب و گروههای سیاسی در انتخابات نیست.»

تاکید ایشان بر عدم دخالت بر وضعیت انتخابات آینده، یک موضع اصولی و دقیق است اما متاسفانه با عملکرد ایشان تناسبی ندارد.
 
 
افکار عمومی آن قدر هم فراموشکار نیست که سخنان آقای ظریف در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا در مهر ماه ۹۳ را فراموش کند، بویژه جایی که وی در پاسخ به سوال هاله اسفندیاری گفت: «اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلاً در تعامل و مذاکرات درباره توافق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!»
 
 
این سخنان وزیر خارجه ایران در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا به خوبی نشان می داد که برای دولت یازدهم نه یک توافق خوب، بلکه توافق به هر قیمت اولویت دارد چراکه اساسا دورنمای سیاست خارجی دولت روحانی بر مبنای گسترش رابطه با امریکا به هر بهانه و قیمت و به تبع آن بهره وری از آن در عرصه سیاست داخلی است.
 
 لذا آقای ظریف امروز به جای ژست عدم دخالت در انتخابات، باید صادقانه  تر سخن بگوید و رسما اعلام کند که روند دخالت دستگاه دیپلماسی در انتخابات آینده و به طور کلان تر در عرصه سیاست داخلی، از همان روز اول روی کار آمدن این دولت آغاز شده است.
 
فراموش نکنیم این گزاره را نه فقط سخنان مورد اشاره ظریف، که اظهارات گری سیمور مشاور سابق اوباما و مدیر اجرایی مرکز بلفر اسفند ۹۲ در سخنرانی خود در مرکز مطالعات راهبردی لندن نیز تایید می کند:
 
«برخی از ایرانی هایی که من با آنها صحبت کرده ام و مدعی هستند از جانب حکومت ایران سخن می گویند بی سر و صدا به من گفتند که آمریکا باید در حوزه مسائل هسته ای نرمش داشته باشد تا اینکه دست حسن روحانی رئیس جمهور ایران تقویت شود و به پیروزی در عرصه سیاست خارجی دست پیدا کند و تحریمهای اقتصادی ایران برداشته شود و او درموقعیتی قوی قرار داشته باشد تا بتواند تندروها را در انتخابات بزرگ پیش روی ایران یعنی انتخابات مجلس شکست بدهد و وقتی او در چنین موقعیتی قرار بگیرد می تواند ایران را به سمت سیاستهای معتدل تر هم در عرصه داخلی و هم درعرصه سیاست خارجی هدایت کند.»
 
 و مهم تر از همه اینها سخنان جان کری در مرداد ماه سال جاری در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا: 
 
«اگر ما به اين توافق پشت كنيم، يك پيام به افراط‌گرايان در ايران مي‌فرستيم و آنان احساس خوبي خواهند كرد و كسي نمي‌داند كه در انتخابات بعدي چه بر سر روحاني مي‌آيد. توان بالقوه روحاني و ظريف براي مذاكره با غرب و رسيدن به جمع‌بندي از قضاوت من با دشواري‌هاي زيادي روبه‌رو بود.»
 
لازم به ذکر است پیش از این در دوره مذاکرات هسته ای در دولت اصلاحات نیز دکتر ظریف خطاب به البرادعی هشدار داده بود که در صورت از دست رفتن توافق هسته ای سه کشور اروپایی در ایران، معادلات سیاسی داخل ایران با انتخابات ریاست جمهوری تغییر خواهد کرد و عملا طی این صحبت ها، از لزوم توافق به هر قیمت با غرب در ازای حفظ قدرت توسط جریان غربگرا در داخل کشور سخن گفته بود:
 

برچسب‌ها: ظریف, دروغ, انتخابات
+ نوشته شده در  شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ساعت ۳:۵۱ ب.ظ  توسط امیرحسین ثابتی  | 

همین سردار برای محاکمه ظریف کافی است

خبر شهادت سردار همدانی جای ناراحتی ندارد، او مزد یک عمر تلاش خالصانه را از خدای خودش گرفت و به جمع همت و باقری و متوسلیان ملحق شد، بلکه بدون هیج تعارف و محافظه کاری باید از حضور افرادی مانند حسن روحانی و محمد جواد ظریف بر صدر حساس ترین مناصب اجرایی و تصمیم گیری جمهوری اسلامی ایران تاسف خورد.

باید از این متاسف بود که دقیقا در همان روزهایی که سردار در سوریه می جنگید تا نشان دهد اولا دفاع از عقیده و ایدئولوژی مرز نمی شناسند و ثانیا دفاع از مرزهای ایران نیز از همین طریق عملیاتی می شود، محمد جواد ظریف، اسفند نود و دو در گفتگو با العربیه اعلام کرد تمام نیروهای خارجی حتی حزب الله لبنان نیز باید از خاک سوریه خارج شوند!

این حرفهای ظریف یعنی او با تمام ادعا و ژست دیپماسی که دارد، هیچ گاه نفهمیده بود ایران و حزب الله در سوریه در یک جنگ نیابتی عمیق با دشمن اصلی خودشان به سر می برند و به محض انفعال یا شکست در این جبهه، باید بلافاصله جنگ با داعش یا رژیم صهیونیستی را در مرزهای اصلی خود تحمل کنند.

از همین رو طبیعی است همان زمانی که سردار در خاک سوریه مردانه می جنگید،  ظریف با کری لبخند بزند  و پیاده روی کند و اتفاقی با اوباما دست بدهد! لذا انتقادهای صریح سردار از ظریف در اسفند ماه نود و سه فراموش نشدنی است:

«مگر می شود با آمریکایی ها قدم بزنیم و انتظار داشته باشیم که شهدا ما را شفاعت کنند و قطعاً شهدا به خاطر انجام این کار ما را محاکمه خواهند کرد ... امروز تمام ابهت ابر قدرتی دشمن شکسته شده است و ما با یک سری از کارها داریم این را به دشمن باز می گردانیم و شهدا به خاطر این کار از ما نخواهند گذشت.»

من از این سخنان سردار همین را می فهمم که تا پیش از شهادت او، عده ای اگر بدبینانه می خواستند این سخنش را به پای مبالغه بنویسند، امروز دیگر او خودش به قافله شهدا پیوسته و خود او کافی است تا محمد جواد ظریف را محاکمه کند. این دعوا، یک دعوای سیاسی و جناحی نیست، عمق آن را تضاد ذاتی و ماهوی اسلام و لیبرالیسم شکل می دهد، اولی می گوید برای نبرد با دشمنت حتی در هزاران کیلومتر دور تر از وطن خود بجنگ، دومی می گوید با او بخند، راه برو و دست بده!


برچسب‌ها: سردار همدانی, شهادت, ظریف
+ نوشته شده در  شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ساعت ۱۲:۴۴ ق.ظ  توسط امیرحسین ثابتی  | 

دست های تاریخ ساز

بعضی دست ها اگر سالم هم نباشند تاریخ ساز هستند و اگر بخواهم کامل تر بگویم باید بنویسم که بعضی ها اگر دست و پا و چشم که هیچ، تا همان لحظه ای که خون در رگهایشان می چرخد تاریخ ساز هستند چون دشمن را می شناسند و برای مقابله با آن هزینه داده اند.

بعضی های دیگر هم حتی اگر در بهترین دانشگاه های دنیا درس خوانده باشند، حتی اگر مدعی باشند ژنرال دیپلماسی هستند و حتی اگر به زبان انگلیسی مسلط باشند! چون دشمن را نمی شناسند باید در برابر دسته اول سر فرود آورند و مشق غیرت بنویسند.

اینکه می گویم دشمن را نمی شناسند شعار نیست، حدس و گمان هم نیست، خود آقای ظریف در کتاب خاطراتش اینطور می گوید: ﻣﻦ ﺗﻼ‌ﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﻢ. کتاب آقای سفیر. ﺹ هشتاد و هشت

پس اصلا جای تعجب ندارد که اگر او اتفاقی در راهروهای سازمان ملل اوباما را ببیند با او دست بدهد. او اصلا به دشمن بودن دشمن اصلی این ملت اعتقاد ندارد! شیطان بزرگ را شاید فرشته نجات نبیند اما به صورت دشمن هم نمی بیند. این یعنی آمریکا هم کشوری است مثل نروژ، برزیل، اسکاتلند، مالزی، و نیجریه! و اگر هم تا حالا به اوباما دست نداده بود خیلی بر سر این ملت انقلابی منت گذاشته بود که بیش از دو سال رفتاری انجام داده بود که با قلب و درون و اعتقاداتش سازگاری نداشت!

البته شاید اگر ظریف دهه شصت به جای در س خواندن در آمریکا یک هفته لباس جنگ می پوشید و در جنگ با عمله ی آمریکا حاضر می شد، امروز درباره دشمن بودن آمریکا به خودش تردید راه نمی داد، شاید اگر خدای ناکرده همسر یا فرزندش را در حمله موشکی ناو وینسس از دست می داد، امروز اوباما را دشمن می دید و شاید اگر در اثر تحریم های اقتصادی ده ها سال قبل آمریکا علیه این ملت، وضع اقتصادی اش کمی دچار تغییر می شد و فشار زندگی را مثل خیلی های دیگر درک می کرد، امروز بر سر اینکه آمریکا دشمن این ملت هست یا نیست بحثی نداشت اما واقعیت این است که او در برابر آمریکا هزینه ای نداده که حالا آنها را دشمن ببیند، بلکه حتی سربازی خود را هم در خاک آمریکا گذرانده اما درست در همان سالها، خیلی های دیگر دست و پا و چشم و نخاع شان را در مواجهه با دشمن از دست دادند پس باز هم امروز جای تعجبی ندارد اگر دقیقا در همان ایامی که ظریف با اوباما در سازمان ملل دست می دهد و شوخی می کند، محسن محسنی جانباز هفتاد درصد کشورمان در اعتراض به روند خفت بار برجام جلوی مجلس تحصن کند و اندک توان جسمی باقی مانده اش را هم صرف مبارزه با آن دشمنی کند که ظریف هنوز در فهم آن مشکل دارد.

بعضی دست ها اگر سالم هم نباشند تاریخ ساز هستند...


برچسب‌ها: ظریف, خفت
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ساعت ۹:۸ ب.ظ  توسط امیرحسین ثابتی  | 

پاسخ به 5 سوال کلیدی درباره همه آنچه که در ژنو گذشت

از داد و ستد «نامتوازن» در گام اول تا پیام رهبر انقلاب به روحانی و چرایی خشم صهیونیست ها از توافقنامه/ ما هم از ظریف و روحانی متشکریم

این مطلب کمی طولانی است اما پاسخی است به همه اما و اگرها و سوالات مختلفی که این روزها درباره توافق ژنو مطرح است، به همین علت نیز کمی با تاخیر منتشر شد. از همه عزیزانی هم که مخالف بخش یا بخشهایی از این مطلب هستند و می خواهند انتقادشان را مطرح کنند، خواهش میکنم «بدون هیچ پیش قضاوتی» یکبار متن کامل را مطالعه کنند:


سرانجام سلسله مذاکرات ایران و 1+ 5 به پایان رسید و اکنون با انتشار متن نهایی توافقات طرفین با یکدیگر، می توان به قضاوت در این باره نشست.

بر این اساس، توجه به چند نکته بسیار راهگشاست و می تواند پاسخ سوالات متعددی در این باره باشد:
 
1. آیا در این مذاکرات بدیهی ترین حق مسلم ایران یعنی « غنی سازی اورانیوم طبق NPT» به رسمیت شناخته شده است؟
 
پاسخ رییس جمهور و وزیر امور خارجه به این سوال بسیار شفاف و روشن است. آقای روحانی در نشست خبری خود در نهاد ریاست جمهوری که ساعاتی بعد از اتمام مذاکرات انجام شد، گفت: «در متن این توافق به صراحت آمده که ایران غنی‌سازی خود را انجام خواهد داد و به همین دلیل من به ملت ایران اعلام می کنم که فعالیت غنی‌سازی ایران به همان صورت سابق ادامه می‌یابد.»
 
محمد جواد ظریف نیز در نشست خبری خود در ژنو در این باره اعلام کرد: «مهم‌ترین بخش تفاهم به رسمیت شناختن غنی‌سازی ایران است.»
 
اما بلافاصله، جان کری وزیر خارجه امریکا در نشست خبری خود، تفسیر دولت این کشور از توافق 1+5 با ایران را این چنین اعلام کرد: «در این توافق، حق غنی‌سازی برای ایران به رسمیت شناخته نشده است ... طبق توافق ما، جلوی پیشرفت و توسعه برنامه هسته ای ایران از اکنون گرفته خواهد شد و دیگر ایران نمی‌تواند دوستان ما در منطقه و در دنیا را تهدید کند. راه حل نهایی و جامع ما این دنیا را امن تر خواهد کرد و این توافقنامه برنامه هسته ایران را به عقب خواهد برد و فاصله دستیابی ایران به بمب هسته ای را بیشتر خواهد کرد و این توافقنامه امنیت اسرائیل را بیشتر می کند ... من در کنگره به تحریم های ایران رأی دادم و هدف این تحریم‌ها به پای میز مذاکره کشاندن ایران بود.»
 
ساعاتی بعد هاشمی رفسنجانی نیز در مراسم تودیع و معارفه ولایتی و روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با تایید ادعای جان کری اعلام کرد: «درست است که ننوشته حق غنی سازی برای ایران محفوظ است، اما این موضوع در قرارداد ایران با ان پی تی مورد اشاره قرار گرفته است.»
 
اما در میان این همه اظهارات ضد و نقیض، چه کسی درست می گوید؟ و آیا بالاخره حق غنی سازی برای ایران در چارچوب NPT  به رسمیت شناخته شده است؟
 
در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که متن نهایی توافق طرفین، آنقدر مبهم و ضعیف تنظیم شده است که تنها چند ساعت بعد از توافق اولیه بر محور  آن، تفسیرهای مختلف از قسمت های مهم آن شروع شد و نه تنها اختلافات پایان نیافت بلکه  دور جدیدی از اختلافات آغاز شد.
 
از طرف دیگر در دو بخش از متن نهایی که درباره غنی سازی اورانیوم توسط ایران بحث شده است، برخلاف نص صریح ماده چهار NPT  که کشورهای عضو این پیمان می توانند بدون هیچ محدودیت خاصی تا جایی که غنی سازی اورانیوم آنها به سمت ساخت سلاح هسته ای منحرف نشود به غنی سازی بپردازند، از حق غنی سازی اورانیوم ایران به صورت «محدود» و بنا بر توافقات طرفین در آینده سخن به میان آمده است و حتی میزان 20% غنی سازی که تا پیش از مذاکرات ژنو ایران اجازه تحصیل آن را داشت، در حال حاضر به 5% محدود شده است.
 
این به معنای آن است که حق طبیعی و مسلم ایران برای غنی سازی بدون محدودیت اورانیوم در چارچوب NPT نه تنها به رسمیت شناخته نشده است بلکه در شرایط کنونی ایران با یک قدم بازگشت به عقب، برخلاف مذاکرات آلماتی در سال 91 که اختلاف ایران و 5+1 بر سر «میزان» غنی سازی 20% و بالاتر از آن بود، اکنون ایران به پذیرش حق غنی سازی محدود به 5% راضی شده است و در عین حال بسیاری از رسانه ها اصرار دارند از این مساله به عنوان یک «فتح الفتوح» یاد شود.
 
این عقب نشینی آشکار حتی در بیانیه نهایی اعضای 5+1 که بعد از توافق با ایران منتشر شد، آمده است: «امروز ایران و گروه 1+5 به مجموعه‌ای از درک‌های اولیه رسیدند که پیشرفت برنامه هسته‌یی ایران را متوقف می‌کند و آن را از نظر جنبه‌های کلیدی عقب می‌راند. این‌ها اولین محدودیت‌های معناداری است که ایران پس از نزدیک به یک دهه در زمینه برنامه هسته‌یی‌اش پذیرفته است.»
 
 
2. آیا تعهدات طرفین به یکدیگر متوازن است؟ طبق توافقنامه ژنو چه داده و چه گرفته ایم؟
 
دقت بر سر دیگر مفاد متن توافق نهایی طرفین نشان می دهد برخلاف آنچه که بسیاری «خام اندیشانه» تصور می کنند این مذاکرات شروعی برای پایان اختلافات ایران و غرب بر سر پرونده هسته ای است، فصل جدیدی از مناقشات در راه است و بسیاری از تعهدات ایران به طرف مقابل در ازای تعهدات 1+5، غیر قابل قبول است.
 
به عنوان مثال در بخش نهایی متن توافق طرفین، در قسمت «عناصر گام نهایی راه حل جامع» بر عدم باز فرآوری و احداث تاسیسات قادر به باز فرآوری تاکید شده است، نکته ای که در عمل به معنای توقف کامل و همیشگی فعالیت های مربوط به «آب سنگین» است و در واقع ایران از یک حق مسلم دیگر خود بر خلاف NPT محروم می شود.
 
همچنین الزام مجلس شورای اسلامی به پذیرش و تصویب پروتکل الحاقی از بخش های دیگر این توافق در مرحله گام نهایی است که نه تنها ناقض استقلال تصمیم گیری در داخل کشور و قوه مقننه است بلکه حاکی از تحمیل آشکار یک مطالبه مهم 1+5 بر نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. نکته ای که بدون تردید در آینده به راحتی مورد قبول نمایندگان قرار نخواهد گرفت و چالش های فراوانی در این باره وجود خواهد داشت.
 
هم چنین بر اساس تعهدات ایران به طرف مقابل در گام نخست (دوره 6 ماهه پیش رو) که از روز سوم آذر سال 92 رسما به اجرا در آمده است، آژانس انرژی اتمی اجازه دستیابی غیر محدود از راکتور اراک، سایتهای نطنز و فردو، کارگاه های مونتاژ سانتریفیوژ، تولید روتور سانتریفیوژ و محل نگه داری آنها و حتی معادن اورانیوم را خواهد داشت که این مساله به راحتی راه را برای کسب اطلاعات ویژه غرب از جزییات توانمندی های ایران در عرصه هسته ای و در واقع جاسوسی های تحت پوشش «آژانس انرژی اتمی» باز خواهد کرد و با این اوصاف هیچ بعید نیست در آینده نه چندان دور، نسل جدید شهدای هسته ای و یا خرابکاری های سابقه دار غرب در سایت های هسته ای کشور را مجددا شاهد باشیم.
 
در بخش دیگری از متن نهایی توافقنامه نیز بر «قابل تمدید بودن» گام اول (6 ماه تعلیق تاسیسات هسته ای) ایران تاکید شده است و جالب آنکه هر میزان زمانی که این مدت تمدید شود، ایران در آن مدت حق ایجاد محل های جدید برای غنی سازی اورانیوم را نیز نخواهد داشت و این در یک کلمه به معنای تمدید «عقب افتادن» روند پیشرفت های کشور و گذشت زمان به نفع غرب خواهد بود. 
 
نکته دیگر آنکه تعهد ایران بر اکسید (بی اثر) کردن نیمی از اورانیوم های  20% غنی سازی شده خود در حال حاضر، بیش از همیشه دست ما در برابر طرف مقابل خالی خواهد کرد و با توجه به آنکه برخی از تاسیسات هسته ای ایران مانند راکتور تحقیقاتی تهران با اورانیوم غنی شده 20% قادر به ادامه فعالیت خواهند بود، این آفت در دراز مدت بیشتر خود را نشان خواهد داد چرا که سابقه غرب در فروش اورانیوم 20% به ایران نیز مانند سایر تعهداتش کاملا منفی است که نمونه بارز آن ماجرای بیانیه تهران در سال 89 است که طرف مقابل چند روز بعد از آنکه متعهد شد بواسطه برزیل و ترکیه اورانیوم 20% را تحویل تهران دهد نه تنها از وعده خود سرپیچی کرد بلکه دور جدید تحریم ها علیه ایران را آغاز نمود.
 
و نکته آخر درباره توافق نهایی طرفین آنجاست که تاکیده شده است: «این راه حل جامع به مثابه یک مجموعه منسجم خواهد بود که هیچ بخشی از آن مورد توافق قرار نمی گیرد مگر آنکه در مورد تمامی بخشهای آن توافق حاصل شود.»
 
ناگفته پیداست که این بخش از توافقنامه دست طرف مقابل را باز گذاشته تا هر کجا که اراده کرد، با نقض کوچکترین بخش از تعهدات خود و یا حتی مانع سازی بر سر اجرای تعهدات تهران، به راحتی زیر میز زده و تمام راه رفته شده و هزینه های داده شده از سوی ایران در این باره، به یک باره کان لم یکن تلقی شود.
 
 
غرب چه تعهداتی به ایران داده است؟
 
عمده تعهدات غرب به ایران «تعلیق موقت» بخشی از کل تحریم های ظالمانه ای است که تاکنون علیه مردم ایران وضع شده است.
 
به عنوان مثال در نخستین بخش از تعهدات غرب آمده است: «توقف تلاش برای کاهش خرید نفت خام ایران به نحوی که مشتریان فعلی بتوانند میانگین میزان کنونی خرید نفت خام خود از ایران را کماکان ادامه دهند.»
 
این جمله به معنای آن است که غرب تنها در صدد «حفظ شرایط موجود» است و تعهد داده تا وضع تحریم ها از این بدتر نشود، بلکه همچنان چین و هند مشتریان اصلی نفت ایران خواهند بود و اگر چه ممکن است از این به بعد بخشی از مابه ازای فروش نفت ایران راحت تر تبدیل به دلار شده و وارد کشور شود اما نمی توان منکر این مساله شد که «روپیه هندی» و «کالاهای چینی» باز هم ما به ازای بخش زیادی از «نفت ایرانی» خواهد بود و در واقع هیچ کدام از تحریم های مربوط به تحریم بانک مرکزی ایران در این باره حذف یا حتی محدود نشده است.
 
اما اسف بار تر از همه، تعهدات غرب نسبت به رفع تحریم صنعت خودروست که نه از سر دلسوزی برای ایران بلکه با هدف به راه افتادن مجدد بازار پژو در ایران است. لذا فابیوس را باید یکی از برنده ترین طرف های غربی در مذاکرات ژنو دانست که با دست پر به فرانسه برگشته است تا موج بیکاری و فروش کم شده پژو در ماه های گذشته را بدون از دست دادن هیچ امتیازی، از بین ببرد و دستاورد دوم فرانسه نیز آنجایی است که می تواند از این به بعد مجددا صدور قطعات ایرباس به ایران را از سر بگیرد و البته این در حالی است که عملا خواسته اولاند یعنی تعطیلی اراک نیز محقق شده است.
 
هم چنین بند دیگر از تعهدات غرب که شامل «پرداخت حق‌التدریس دانشگاه‌ها و کالج‌های خارجی که دانشجویان ایرانی در آنها تحصیل می‌کنند، تا سقف مدت زمان توافقی 6 ماهه» می باشد به خوبی روشن می سازد که برنده واقعی این بند از تعهد چه کسی است؟ و آیا گنجاندن این بند در توافقنامه؛ آن هم با منت بر سر ایران که بخشی از تعهدات غرب به ایران محسوب می شود! جز به نفع غرب است که هم ایران را تحریم کرده است و هم بدهی خود را از ایران دریافت کرده است؟
 
این موضوع بسیار مهمی است که در متن بیانیه 1+5 که بعد از توافقنامه ژنو منتشر شد نیز آمده است و در آن تاکید شده که از این طریق ایران می توان با واسطه یک کشور ثالث، به راحتی مبلغ 400 میلیون دلار بابت بورسیه های تحصیلی خود در اروپا را به کالج های آنها واریز کند: «400 میلیون دلار به صورت کمک‌های تحصیلی دولتی از صندوق‌های ایرانی محدودی مستقیما به موسسات آموزشی شناخته شده در کشورهای ثالث انتقال یابد تا هزینه‌های تحصیلی دانشجویان ایرانی تسویه شود.»
 
 در بخش دیگری از تعهدات غرب به ایران نیز تاکید شده که «دولت امریکا در چارچوب اختیارات قانونی رییس جمهور و کنگره از تحمیل تحریم های جدید هسته ای خود داری خواهد کرد.» که مهم ترین بخش این بند تاکید بر «چارچوب اختیارات رییس جمهور و اختیارات کنگره» است که دست طرف مقابل را باز گذاشته تا در صورت لزوم، با اجرای تحریم های جدید با این بهانه که «عدم اجرای این تحریمها مغایر با اختیارات قانونی رییس جمهور و یا کنگره» می باشد، در صورت اراده بتواند تحریم های اعمال شده کنونی را افزایش دهد.
 
اما اینها هم تمام ماجرا نیست، بلکه بعد از اتمام گام اول شش ماهه میان طرفین و به شرط اجرای تک تک تعهدات ایران و و غرب، گام دوم که پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت است صورت خواهد گرفت و با فرض موفق بودن این مرحله، توفقات برای گام نهایی آغاز می شود که گفته می شود یک دوره دراز مدت بین 10 تا 20 ساله خواهد بود و باز هم در گام نهایی حق غنی سازی ایران بر طبق NPT به رسمیت شناخته نمی شود بلکه طبق توافقنامه ژنو: «متضمن یک برنامه غنی سازی باشد که توسط طرفین تعریف می گردد. برنامه ای که شاخصه های آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی با محدودیت های مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیت های غنی سازی ظرفیت غنی سازی، محل هایی که در آن غنی سازی انجام می شود و ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار می گیرد، تعیین می گردد.»
 
لذا به راحتی مشخص می شود که ابتدایی ترین حق مسلم ایران برای غنی سازی اورانیوم در چارچوب NPT حتی در آخرین مرحله نیز باید مورد توافق و تفسیر طرفین و همراه با محدودیت های متعدد صورت بگیرد و به درستی مشخص نیست شروع این روند، در مذاکرت بعدی آیا امتیاز قابل توجهی باقی مانده که ایران بر سر آن بخواهد با طرف مقابل چانی زنی کند؟
 
این مساله زمانی آشکارتر می گردد که به این مساله مهم توجه شود در توافقنامه ژنو،  ساختار اصلی تحریم ها علیه ایران که تحریم های مربوط به بانک مرکزی و نفت می باشد، تغییر عمده ای نکرده است اما در مقابل ایران از اصلی ترین توانایی خود در عرصه هسته ای یعنی غنی سازی 20% که تا چند ماه قبل در مذاکرات آلماتی نیز حاضر به عقب نشینی از آن نشد، این بار عقب نشینی کرده است و در واقع «نخستین گام نامتوازن» به نفع غرب برداشته شده است.
 
3. چرا اسراییل از توافقنامه ژنو ابراز ناراحتی می کند؟
 
پاسخ به این سوال ساده و در عین حال چند وجهی است، نکته اول آن که می توان این رفتار اسراییلی ها را یک تقسیم کار ساده با طرف غربی در نظر گرفت، به عبارت دیگر اسراییل نقش «پلیس بد» و دیگر کشورهای غربی نقش «پلیس خوب» را بازی می کنند تا در داخل نیز بسیاری با استناد به این مساله که «چون اسراییل از این توافقنامه اعلام نارضایتی کرده است پس مذاکرات کاملا موفق بوده است» راحت تر پاسخ منتقدان را بدهند.
 
اما واقعیت این است که این همه ماجرا نیست و واقعا مقامات ارشد رژیم صهیونیستی از این توافقنامه ناراحت هستند، کما اینکه این اولین بار نیست که آنها به صراحت نسبت به چنین مساله ای اعلام نارضایتی می کنند بلکه مرور ساده و گذرای منابع خبری بین المللی در 10 سال گذشته و بعد از نشست های هسته ای مختلف جمهوری اسلامی در ادوار گوناگون به ریاست آقایان روحانی، لاریجانی، جلیلی و امروز نیز ظریف نشان می دهد صهیونیست ها از هر توافقی «حتی با دستاوردهای اندک برای جمهوری اسلامی» ابراز نارضایتی می کنند.
 
رژیم صهیونیستی از آنجایی که به طور مبنایی بر پایه افراط، تروریسم و خشونت تاسیس شده است نه تنها به غنی سازی 5% بلکه به تعلیق دائمی تاسیسات هسته ای بزرگ ترین دشمن خود در جهان نیز راضی نیست و تنها زمانی می تواند ابراز رضایت کند که جمهوری اسلامی ایران دیگر وجود خارجی نداشته باشد. آنها نه امروز، بلکه همیشه از هر میزان توافق جمهوری اسلامی با مجامع بین المللی ناراضی بوده اند و در حال حاضر نیز تعلیق 6 ماهه تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی را نه از منظر عقب افتادن ایران بلکه از منظر تاخیر در 6 ماه اسقاط جمهوری اسلامی ارزیابی می کنند. لذا این مساله غیر قابل انکار است که چند ماه قبل  در مذاکرات آلماتی قزاقستان برگ برنده بزرگتر جمهوری اسلامی آنجا بود که در عین عصبانیت و اعلام ناراضایتی مقامات ارشد رژیم صهیونیستی، کاترین اشتون با ایران بر سر 20% اورانیوم غنی سازی چانه زنی می کرد و ایران نمی پذیرفت اما امروز با عقب نشینی نسبت به آن برهه، بر سر 5% به توافق می رسیم اما در هر دو برهه، آنچه ثابت مانده است خشم صهیونیست ها از نظام جمهوری اسلامی است که جز با نابودی کامل آن آرام نمی شوند.
 
4. رهبر انقلاب از تیم مذاکره کننده تشکر کردند، پس نباید از توافق ژنو انتقاد کرد؟
 
این پرسشی است که این روزها در بخشی از جامعه به طور جدی مطرح شده است و عموما نیز نیروهای انقلابی با آن مواجه هستند و در واقع این طور استدلال می شود که عملکرد تیم مذاکره کننده چون مورد تشکر رهبر انقلاب قرار گرفته، نباید از آن انتقاد کرد و حتما این توافقات با نظر مثبت معظم له همراه بوده است.
 
نکته اول در این باره توجه به سخنان چند روز قبل رهبر انقلاب در جمع بسیجیان در مصلی تهران است که ایشانضمن تاکید بر اینکه در جزییات مذاکرات دخالتی ندارند، بر مشی عمومی خود که حمایت از دولت های مختلف است تاکید کردند: «بنده اصرار دارم بر حمايت از مسئولانى كه اجراى كار برعهده‌شان است، از همه‌ى دولتها بنده حمايت ميكنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمايت ميكنم و وظيفه‌ى ما است ... لذا اينها به كمك احتياج دارند، من هم كمكشان ميكنم، حمايتشان ميكنم؛ اين يك طرف قضيّه است كه قطعى است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبيت حقوق ملّت ايران، از جمله مسئله ى حقوق هسته اى؛ اصرار داريم بر اينكه از حقوق ملّت ايران يك قدم عقب نشينى نبايد بشود. ما البتّه در جزئيّات اين مذاكرات مداخله نميكنيم.»
 
نکته دوم بازخوانی توافق سعد آباد در ده سال قبل است به خوبی نشان می دهد آیا انتقادات امروز بر سر مفاد توافقنامه ژنو اقدام بجایی است یا خیر؟
 
 مهرماه 1382 وقتی مذاکرات سعد آباد انجام شد، جمع کثیری از نیروهای انقلابی به نتیجه آن مذاکرات اعتراض داشتند، در همین حال در آن برهه رهبر معظم انقلاب در 11 ابان 1382 با تایید اقدام صورت گرفته در سعد آباد فرمودند:
 
«کارى که مسؤولان کردند، کار درستى بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئه‏اى که از طرف امریکاییها و صهیونیستها علیه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شکسته شود. البته این آغازِ قضیه است و کار تمام نشده است. اگر ادامه این کار به همین روالى که تاکنون طرّاحى شده، ادامه پیدا کند، هیچ ایرادى ندارد؛ اما اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزون‏خواهى کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقب‏نشینى کنیم، این مى‏شود تسلیم، که به هیچ‏وجه درست نیست و اجازه چنین کارى هم داده نخواهد شد.»
 
در واقع اعتراض نیروهای انقلابی در آن برهه به تعلیق داوطلبانه غنی سازی اورانیوم توسط حسن روحانی در حالی صورت می گرفت که «مشی عمومی دولت وقت و تیم مذاکره کننده هسته ای» مورد نقد بود، در واقع روند انفعال و عدم قاطعیت در این باره کانون انتقادات بود و گذر زمان نیز نشان داد که آن انتقادات بیجا نبوده است و با گذشت چندان سال «دور اندیشی» رهبر معظم انقلاب بیش از همیشه آشکار شد، چرا که ایشان ضمن حمایت از تیم رسمی مذاکره کننده جمهوری اسلامی در برابر دشمنان و تشکر از زحمات مسئولان در آن برهه، بر لزوم ایستادگی مقابل غرب تاکید کردند.
 
لذا در ادامه روند عملکرد تیم مذاکره کننده دولت اصلاحات بگونه ای بود که حسن روحانی در سال 84 در نامه به البرادعی، خود به نقد عملکرد تیم مذاکره کننده هسته ای تحت مدیریت خویش پرداخت و نوشت:

« با گذشت یک سال دیگر و با انجام بیش از یک هزارنفر روز از سخت‌ترین بازرسی‌ها، مدیرکل در بند 112 گزارش نوامبر سال 2004 خود، مجدداً تأکید کرد که "تمامی مواد هسته‌ای اعلام شده در ایران مورد حسابرسی قرار گرفته و بنابراین، چنین موادی به سوی فعالیت‌های ممنوعه منحرف نشده‌اند".
 
متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه رو شد.» (صفحه 582کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، خاطرات دکتر حسن روحانی)
 
لذا این روند منجر شد تا رهبر انقلاب در 13 دی 1386 و در جمع دانشجویان استان یزد تاکید کنند:
 
«من همان وقت هم در جلسه‌ى مسئولين - كه از تلويزيون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه‌ى پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان ميشوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقب‌نشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتى انجام بگيرد كه اين عقب‌نشينى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد.»
 
ایشان در 3 مراد 1391 نیز با اشاره به این مساله فرمودند: «عقب‌نشينى‌ها آنها را گستاخ‌تر كرد، طلبكارتر كرد. يك روزى بود كه مسئولين ما قانع بودند كه اجازه بدهند ما ۲۵ سانتريفيوژ در كشور داشته باشيم؛ آنها گفتند نميشود! اينها قانع شدند كه ۵ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! مسئولين ما قانع شدند كه ۳ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! امروز گزارش را شنيديد، یازده هزار سانتريفيوژ داريم! اگر ما آن عقب‌نشينى‌ها را، آن انعطافها را ادامه ميداديم، امروز از پيشرفت هسته‌اى كه هيچ خبرى نبود.»
 
از این رو بدیهی است در شرایط کنونی که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه رییس جمهور، با تاکید بر اینکه «آنچه رییس جمهور مرقوم داشته است»، از فعالیت های تیم مذاکره کننده هسته ای تشکر کرده اند، بخش دوم آن که «ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد» مورد مطالبه قرار گرفته، به چه معناست.
 
5. بزرگترین دستاورد توافقنامه ژنو در شرایط فعلی چیست؟
 
با توجه به مواردی که به آنها اشاره شد، در شرایط کنونی می توان گفت بزرگترین دستاورد توافقنامه ژنو، یک مساله است و آن اثبات مجدد صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران برای افکار عمومی جهان و عدم اراده حل این موضوع توسط غرب است.
 
هم چنین بخشهایی از مردم که  به علل مختلف و بواسطه عدم آگاهی کامل به ماجرا و تحلیل های نادرست تصور می کنند عقب نشینی حتی موقت در برابر غرب می تواند منجر به حل مساله هسته ای ایران و به رسمیت شناختن حقوق ملت توسط 1+5 شود و یا بازگشایی اقتصادی دراز مدتی برای کشور داشته باشد، با گذشت زمان درک خواهند کرد که برای دستیابی به حقوق حقه خود باید مسیر دیگری را انتخاب کرد، این موضوع منجر به افزایش تجربه و عمق تحلیل یک ملت خواهد شد لذا در شرایط کنونی همه باید از حسن روحانی و محمد جواد ظریف تشکر کنیم، آنها یک بار دیگر دارند با دنیا و خوشبینان داخلی «اتمام حجت» می کنند که ایران برای دستیابی به حقوق مسلم هسته ای خود قائل به اعتماد سازی است اما طرف مقابل اراده ای برای حل مسالمت آمیز آن ندارد. این مساله البته بدون تردید منجر به عقب افتادن روند پیشرفت های هسته ای کشور خواهد شد اما در دراز مدت نه تنها ضرری برای کشور نخواهد داشت که منجر به تسریع پیشرفت های نظام در این زمینه خواهد شد؛ نکته ای که رهبر معظم انقلاب نیز در 12 آبان سال جاری به آن اشاره داشتند:
 
«بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانى گفتم که مذاكره در موضوعات خاص اشكالى ندارد؛ منتها گفتممن اعتماد ندارم، خوشبين نيستم به مذاكره، لكن ميخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذن الله ضررى نمیکنیم. اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه اى كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينه ى تعليق غنى سازى انجام گرفت، كه آن وقت تعليق غنى سازى را در مذاكرات با همين اروپايى ها، جمهورى اسلامى براى يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنى سازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را - كه البتّه به نحوى تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسئولين ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقب نشينى ميكرديد، همه ى مشكلات حل ميشد، پرونده ى هسته اى ايران عادى ميشد. آن تعليق غنى سازى اين فايده را براى ما داشت كه معلوم شد با عقب نشينى، با تعليق غنى سازى، با عقب افتادن كار، با تعطيل كردن بسيارى از كارها مشكل حل نميشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب ديگرى است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غنى سازى را آغاز كردن. امروز وضعيّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمين تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه ميزديم سرِ دو، سه سانتريفيوژ، [ در حالى كه ] امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول كارند.»

برچسب‌ها: مذاکرات ژنو, ظریف, به رسمیت شناخته نشدن حق غنی سازی در چارچوب NPT, پیام رهبر انقلاب به روحانی
+ نوشته شده در  سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ساعت ۱:۵۶ ب.ظ  توسط امیرحسین ثابتی  |